۱۳۹۶ آذر ۱۷, جمعه

ما یک ترانه بیشتر نداشتیم: آزادی


یک سرگذشت : سیامک نادری یک زندانی سیاسی دهه شصت در زمان خمینی است. او در تظاهرات ۵ مهر ۶۰ در تهران دستگیر شده و هفت سال و نیم در اوین، گوهردشت و قزل حصار زندانی میشود. سیامک شکنجه می شود و مقاومت می کند چون به آرمانش عشق می ورزد. خود میگوید: " ما یک ترانه بیشتر نداشتیم: آزادی". او سه سال را در سلول های انفرادی و تاریکخانه هایی میگذراند که به آن قبر سه گانه میگفتند. سیامک با سرفرازی از دوران شکنجه و مقاومت تعریف میکند : " گاه در زمستان فقط یک زیرپیراهن و شورت داشتیم و از سرما فقط با سرود خواندن خودمان را گرم میکردیم. اما افتخار میکردیم که برای مردم داریم مبارزه میکنیم. کلمه مقاومت برایمان شادی آور بود." سیامک سال ۶۸ آزاد میشود و با شور و شوق بدون هیچگونه تردیدی به مجاهدین در کمپ اشرف می پیوندد تا مبارزه اش را بر علیه جنایتهای جمهوری اسلامی ادامه دهد. او آمده است بجای یارانش که در شکنجه گاه های خمینی کشته شدند نیز بجنگد. بعد از بیست و شش سال، عاقبت سیامک در نوامبر ۲۰۱۴ با پیگیری های خواهرش در کانادا در حالی که وضع سلامتی اش به دلیل سکته مغزی وخیم بود، بالاخره به آلبانی منتقل شده و عاقبت از سازمان مجاهدین جدا میشود. امروز بعد از سه سال که از جدایی اش می شود. کتاب خود بنام " قرارمان عشق بود نه کین " را در علل این جدایی نوشته است.
در این ویدئو سیامک نادری آنچه که در این مدت بر او در کمپ اشرف و لیبرتی و آلبانی گذشته است را بیان میکند. او با این کلمات شروع میکند : " من هفده سال سکوت کرده ام. مانده ام از کجا شروع کنم؟ برایم خیلی سخته. تمام دوستامون سربدار شدند. ما عاشق سازمان بودیم. اصلا قرار نبود سازمان مجاهدین به این درجه انحراف برسه. من راحت نیستم بعد از سی و پنج سال این حرفها را بزنم. انگار دارم خون بالا می آورم. کاش به اینجا نمی رسیدیم. کاش یک جنبش سراسری را به لجن نمی کشیدیم."
او از آنچه بر سر خودش آمده میگوید و در انتها می افزاید : " اگر من در لیبرتی یا اشرف می مردم، میشدم شهید مقدس از نام من هم استفاده میکردند. از مقاومت من در زندان هم استقاده میکردند. و از فداکاری هایم در داخل سازمان هم میگفتند! همین شهید مقدس وقتی زنده است، لجن مالش میکنند. عصر ارتباطات است چطور ما در سازمان ارتباط با خانواده هایمان نداریم؟ چطور ما ایمیل نداریم؟ چطور سالهاست یک تماس تلفنی با خانواده هایمان نداریم؟ چرا یک نامه نمیتوانیم بدهیم. ما که در انفرادی های گوهر دشت امکان نامه داشتیم. مگر همین سازمان اطلاعیه نمیداد و نمیگفت که مادران مقاوم زندانیان! چطور آنجا آنها مقاوم بودند و دیدار ما در زندان ضد مبارزه نبود. اینکارشون باعث نمیشد که ما بریم با رژیم همکاری کنیم. ولی در اشرف این مانع میشد. آخه این چه مجاهدیه که با یک تماس با مادرش سست بشه؟ شما که میگید، گوهر بی بدیل! این چه گوهریه که با یک تماس با مادرش از مبارزه کنده بشه. اما حقیقت این است که شما قطع رابطه کردید که ما نتونیم صدامون رو به جایی برسونیم. خود مسعود رجوی میگفت که هنر خمینی این بود که رابطه ما را با جامعه قطع کرد. خودش چرا بیش از بیست سال رابطه ما را قطع کرد...."
من امروز حرفهای سیامک را با اندوه گوش دادم. او بدون هیچ توهین و برچسبی از آنچه بر او گذشته است سخن میگوید. کاش مجاهدین نیز بدون توهین و برچسب بیایند برای یکبار هم که شده به حرفهای او پاسخ دهند و پاسخگو باشند. سیامکی که بیش از هفت سال در زندانهای رژیم جمهوری اسلامی، در برابر جنایتهای شکنجه گران مقاومت کرده است. امروز با شجاعت و صداقت نمیخواهد سکوت کند. سکوت را برنمی تابد. اگر برمیتافت که شکنجه را در زندانها تحمل نمیکرد. او میگوید که قصدا در اشرف و لیبرتی با وجود تمام فشارهایی که بر او رفته، جدا نشده تا بعد از انتقال به کشور ثالث جدا شود. سیامک نه به ایران رفته. نه پاسپورت سفارت جمهوری اسلامی را دارد و نه وصله همکاری با رژیم به او میچسبد. او زندانی سیاسی سرفرازی است که هنوز تنها آرزویش مبارزه برای آزادی است. او تا بن استخوانش در مقابل رژیمی است که یارانش را به دار کشیده است. او به تمام معنا یک مبارز است. سخنانش را بشنویم.
بر شجاعت، بر صداقت و بر استقلال سیامک نادری درود می فرستم.
عاطفه اقبال – 8 دسامبر 2017
- از دوستان خواهش میکنم که در کامنت گذاشتن به مانند خود سیامک بدون توهین سخن بگویند.
- پاسخ مجاهدین به اتهام های سیامک نادری از جمله قتلهای مشکوک. برای اینکه یکطرفه به قاضی نرفته باشیم پیشنهاد میکنم این پاسخ را نیز بخوانید : https://www.hambastegimeli.com/…/…/2017/dec/121217/مزدور.pdf


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر